پیوند فرهنگ و فرزانه در فلسفه سهروردی
مجید
طاووسی
دانشجو
author
سید مهدی
امامی جمعه
استاد
author
text
article
2016
per
«نظریة فرهنگی» میراث اندیشة مدرن است، ولیکن غلبه زیستوارة مدرن ما را بر آن میدارد تا از خاستگاه حکمی خویش، راجع به امکانِ نوعی طرحِ بحث از آن، اندیشه کنیم. به نظر میرسد در فلسفة سهروردی، مؤلّفههایی وجود دارند که امکان نوعی گفتوگوی معنادار را برای ما در این حوزه فراهم میسازد. فلسفة اشراق سهروردی از آغاز خود، در پی آن است که ضرورت هستیشناختی خویش را در نسبت با علم الهی تأمین سازد. طرح سهروردی در مسئلة علم الهی، به ضرورت، طرح یک علم النفس اشراقی، تبیینی از عالم مثال به مثابة ظرف حیاتِ نفس، و بحث از نسبت میان عوالم را به میان میآورد. از سوی دیگر، عالم مثال وعاء مثُل معلقهای است که در عین جزئیت، وحدت و ضرورت همه امور مادون خویش را تأمین میکنند. طباع تام، که در ظرف مثال دیدار میشود، بستر ضروریِ «من» برای هرگونه سلوک نفس از آغاز تا پایان است و از این رو، آغاز و انجام هر هویت بشری به شمار میآید. بنابراین، به مدد طرح سهروردی، میتوان از فرهنگ در معنایی بسیار گسترده و هستیشناسانه گفتوگو کرد؛ نحوة تبیین سهروردی از عالم مثال و تبیین آن به نحوی که قلمرو نفس را تا پایینترین سطح هستی نمودار میسازد، فرهنگ را به مثابة حقیقت همة امور و این بار اموری که حقیقت آنها علم و نور است یا در نورانیت نفس، هویّت مییابند، برای ما به تصویر میکشد. این فرهنگ، فرهنگ بشری نیست، اگرچه مجرای تحقق آن و قوام آن در مراتب گوناگون هستی بر نفس تکیه دارد، لیکن نفسِ فرزانه مجرای این فرهنگ الهی در پیوند با بالاترین مراتب تجرّد است. بنابراین، سرانجام در سهروردی به پیوند فرهنگ و فرزانه خواهیم رسید.
دوفصلنامه علمی پژوهشی دین و سیاست فرهنگی
شورای تخصصی حوزوی شورای عالی انقلاب فرهنگی
2423-7124
2
v.
2
no.
2016
7
32
https://www.jrcp.ir/article_42331_34d62e10fef5a30d4e8c5a417e163e52.pdf
نقد نظریۀ «اصالت فرهنگ بر اساس آموزههای فلسفی حکمت متعالیه»
سید علی
سیدی فرد
دانشجوی دکتری فلسفۀ غرب معاصر، دانشگاه شهید بهشتی
author
محمد کاظم
فرقانی
استادیار گروه فلسفه و کلام دانشگاه امام صادق(علیه السلام)
author
text
article
2016
per
دربارة مسئلۀ «عاملیت- ساختار»، سه دیدگاه کلی وجود دارد: برخی جانب عاملیت را گرفتهاند؛ برخی جانب ساختار را؛ و برخی دیگر سعی کردهاند نظریاتی میانی ارائه کنند. نظریۀ «اصالت جامعه»، که از سوی برخی متفکران مسلمان ارائه شده، راهکاری است میانی برای جمع میان عاملیت و ساختار. این نظریه دارای دو صورتبندی است. صورتبندی اولیۀ آن توسط علّامه طباطبائی و شهید مطهّری مطرح شده است که در تأیید مدعای خود، صرفاً به برخی شواهد قرآنی و تجربی استناد میکنند. اما صورتبندی جدید آن، که توسط دکتر پارسانیا ارائه شده و با نام «اصالت فرهنگ» شهرت یافته است، برای دفاع از آموزۀ «اصالت جامعه»، به دلیلی پیشینی و فلسفی متمسک میشود. استدلال دکتر پارسانیا به طور خاص، مبتنی بر دو آموزۀ حکمت صدرایی است: اصل «اتحاد علم، عالم و معلوم»، اصل «سِعی بودن کلی». مقالۀ حاضر پس از تقریر صورتبندی اولیه و صورتبندی جدید نظریۀ «اصالت جامعه»، صورتبندی جدید آن را نقد میکند و نشان میدهد که این نظریه از تبیین ویژگیهای اصلی فرهنگ ناتوان است.
دوفصلنامه علمی پژوهشی دین و سیاست فرهنگی
شورای تخصصی حوزوی شورای عالی انقلاب فرهنگی
2423-7124
2
v.
2
no.
2016
33
48
https://www.jrcp.ir/article_42329_607a3b9204318d289dcf08d096aaaaaa.pdf
ظرفیتهای فرهنگی ـ هویّتی جهان فطری
علیرضا
محدّث
دانشجوی دکتری فلسفة علوم اجتماعی در دانشگاه باقرالعلوم(ع)
author
قاسم
ابراهیمیپور نعمت آباد
عضو هیئت علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)
author
text
article
2016
per
از دورة رواج تجربهگرایی، به فطرت به مثابة کیفیت خلقت انسان با ویژگیهای فرامادی توجه جدّی نشده است و بیشتر پژوهشهای انجامشده در باب سرشت نوعی انسان، یا رویکردی مادی دارد، به گونهای که اساساً به انکار ذاتمندی انسان انجامیده (سرشتستیز) یا با نوعی تقلیلگراییِ آدمی به ابعاد فیزیکی، ظرفیتهای فرهنگی ـ هویّتی انسان به داشتههایی از قبیل ابعاد فیزیولوژیکی و ژنتیکی فروکاسته شده (سرشتپذیر مادی) و بهتدریج، درک انسان از هویّت نوعی خویش و دیگری فرهنگی را با چالش مواجه ساخته است. این نوشتار میکوشد بر پایة انسانشناسی قرآنی، با رویکردی فرامادی و با روش «توصیفی ـ تحلیلی»، ظرفیتهای فرهنگی ـ هویّتی جهان فطری را به مثابة زیستْجهان بنیادین و مشترک میان جهانهای متکثّر فرهنگی بررسی کند. جهان فطری با برخورداری از ثبات، اشتراک میان انسانها، و قوانین عامی همچون «انکارناپذیری اصل واقعیت» (در حوزة بینشها) و «گرایش به کمال مطلق» (در حوزة گرایشها)، میتواند زمینة درکی از هویّت نوعی انسان و ایجاد تعامل میان جهانهای فرهنگی متکثّر را فراهم سازد. برخی از یافتههای آن عبارت است از: قدرت بازدارندگی فوقالعاده بالا در برابر انکار بعد شناختاریِ مطلق علم در حوزة «ادراکات حقیقی»؛ ظرفیت هدایتگری اعتباریات به سمت گرایشهای عالی انسانی در حوزة «ادراکات اعتباری»؛ قدرت جذب فرافرهنگی؛ توان دیپلماسی عمومی؛ جلوگیری از شکاف نسلها؛ معنادار کردن بازگشتن به خویشتن.
دوفصلنامه علمی پژوهشی دین و سیاست فرهنگی
شورای تخصصی حوزوی شورای عالی انقلاب فرهنگی
2423-7124
2
v.
2
no.
2016
49
76
https://www.jrcp.ir/article_42330_69639253a864af70253577bfc1fc4154.pdf
مطالعهی تجارب زنان، در اجرای الگوی مطلوب مصرف، در خانواده (با تاکید بر بیانات مقام معظم رهبری در مورد مصرف)
معصومه
موذن سلطان آبادی
مدرس جامعه الزهرا
author
سید محمد حسین
هاشمیان
مدیر گروه
author
text
article
2016
per
مصرفگرایی و نبود یک الگوی صحیح در مصرف، امروزه بسیاری از کشورها را با چالش فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی مواجه ساخته است. اهمیت اصلاح الگوی مصرف در کشور، با توجه به اهتمامی که در سالهای اخیر، مقام معظّم رهبری به این مهم داشتهاند، بر کسی پوشیده نیست. این مقاله تجارب زنان خانواده در اجرایی کردن الگوی مطلوب مصرف، اعم از صرفهجویی، پرهیز از اسراف و مصرف کالای داخلی را از زبان آنان، بررسی کرده است. انجام این مطالعه از طریق «بررسی اسناد» و روش «فوکوس گروپ» صورت گرفته است. یافتههای تحقیق نشان میدهد با توجه به جزئینگر بودن روحیة زنانه، خلّاقیت، لطافت، و تأثیرگذاری بسیار بر همسر و فرزندان، زنان نقش زیادی در اجرای مصرف مطلوب در خانواده دارند. این تجارب هرچند جزئی میتواند تغییراتی اساسی در الگوی مصرف خانواده و جامعه ایجاد کند. مطرح شدن این تجارب در سطح جامعه، میتواند دو پیامد مثبت داشته باشد: از یک سو، موجب میشود دیگر زنان نیز آن را بهکار گیرند، و از سوی دیگر، موجب خواهد شد سیاستگذاران هم از توانمندی زنان آگاه شده، علاوه بر اتخاذ سیاستهایی مبتنی بر آموزش خانواده و نیز حمایت از تجارب موفق به عنوان الگویی فرهنگی، از توانایی و تجارب زنان، در زمینة ظرفیتهای سیاستگذاری مصرف در خانواده و اجرای آن، برای تحقق الگوی مصرف مطلوب در جامعه، بهره گیرند.
دوفصلنامه علمی پژوهشی دین و سیاست فرهنگی
شورای تخصصی حوزوی شورای عالی انقلاب فرهنگی
2423-7124
2
v.
2
no.
2016
77
98
https://www.jrcp.ir/article_42332_0930d36d352371fed680e259a3099927.pdf
الگوی ارتباطات انسانی مطلوب در فرهنگ اسلامی
سجّاد
مهدیزاده
دکتری فرهنگ و ارتباطات، دانشگاه باقرالعلوم(ع)
author
text
article
2016
per
برخی نظریات به نقش برجستة ارتباطات و نقشآفرینی آن در پیدایش، حفظ یا تحوّل و انتقال فرهنگ اشاره میکنند. در ابعاد گوناگون سیاستگذاری فرهنگی نیز لازم است به این مقوله توجه جدّیتری بشود. این مقاله درصدد است با تبیین اهمیت و جایگاه ارتباطات در تحقق فرهنگ دینی، به ارائة ابعاد کلی الگوی ارتباطات انسانی ـ اسلامی بپردازد. بدین منظور، با روش کیفی- تحلیلی، ضمن بازخوانی نقش ارتباطات در فرهنگ دینی، محوریت توحید و ولایت در ارتباطات انسانی مطلوب دینی تبیین میگردد. بر اساس تحلیل این نوشتار، توحید محور اصلی نظام معنایی فرهنگ دینی است و بدینروی، ابعاد گوناگون ارتباطات نیز باید در جهت تحقق آن ترسیم شود. از سوی دیگر، چون ولایت ظرف تحقق توحید است، ارتباطات مطلوب دینی باید با توجه به درجة دینداری افراد و تولّا و تبرّا شکل گرفته، بر اساس آن اجرا شود و سایر حیثیات مخاطب و ساحاتی که ارتباط در آن محقق میشود به عنوان قیودی بر آن ملاحظه شود. با توجه به جایگاه برجستة ارتباطات در تحقق فرهنگ دینی، لازم است این مسئله در مراحل گوناگون سیاستگذاری و آموزش عمومی جامعه مدّ نظر سیاستگذاران قرار گیرد.
دوفصلنامه علمی پژوهشی دین و سیاست فرهنگی
شورای تخصصی حوزوی شورای عالی انقلاب فرهنگی
2423-7124
2
v.
2
no.
2016
99
120
https://www.jrcp.ir/article_42333_6d6e36a27c817253ddfa8aa3627ac104.pdf
بررسی انتقادی دلالتهای نظریه فرهنگِ دورکیم در حوزه خطمشیگذاری فرهنگ
سعید
خورشیدی
پژوهشگر
author
text
article
2016
per
نظریة فرهنگ که متکفل پاسخ به مسائلی همچون چیستی فرهنگ (ماهیت فرهنگ)، چگونگی ایجاد، تثبیت، بسط و تغییر فرهنگ، تبیین مؤلفههای بنیادین و سطحی فرهنگ و آثار و پیامدهای اجتماعی فرهنگ است، یکی از بنیادیترین اصول موضوعة دانش خطمشیگذاری فرهنگ را شکل میدهد. برایناساس پذیرفتن هریک از نظریات فرهنگ موجود، ظرفیتهای خاصی را در حوزة خطمشیگذاری فرهنگ فعال ساخته، طرح برخی مسائل و نظریات را ممکن و برخی دیگر را ناممکن میگرداند. نظریة فرهنگ دورکیم، یکی از مهمترین نظریات کلاسیک در زمینة فرهنگ است که تأثیراتی جدی بر نظریات پس از خود گذاشته است. این مقاله در پی آن است تا با بهرهگیری از علم روششناسی بنیادین، اقتضائات و دلالتهایی را که پذیرفتن (مبنا قرار دادن) نظریة فرهنگ دورکیم، در علم خطمشیگذاری فرهنگ به دنبال خواهد داشت، بیان کند. برای نمونه، بر پایة نظریة فرهنگ دورکیم، حاکمیت امکان استقرار فرهنگ دلخواه خود در جامعه را ندارد، بلکه تنها میتواند از طریق خطمشیگذاری فرهنگ بر سرعت استقرار فرهنگِ متناسب با شرایط اجتماعیِ جامعه بیفزاید و یا عیوب و امراض آن را درمان کند. در این دیدگاه، مسئلة فرهنگی از مقایسة وضعیت جامعه با متوسط وضعیت جوامعی که از حیث رشدیافتگی همسطح آن هستند، ادراک میشود.
دوفصلنامه علمی پژوهشی دین و سیاست فرهنگی
شورای تخصصی حوزوی شورای عالی انقلاب فرهنگی
2423-7124
2
v.
2
no.
2016
121
144
https://www.jrcp.ir/article_42335_ba8fbe3d76b39aa15383d9b4b921280d.pdf