گرچه تدوین سیاستهای فرهنگی در نظام جمهوری اسلامی ایران ضروری است، به موازات آن، هماهنگی میان سیاستهای بالادستی و فرودستی نیز اهمیت ویژهای دارد. در این پژوهش، با تمرکز بر سند اصول سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی ایران (مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال 1371) و با الهام از تجربه سیاستگذاری و برنامهریزی فرهنگی شورای اروپا، دوگانههای سیاستگذاری فرهنگی ایران مشخص شده، سپس میزان تطبیق بخش فرهنگی برنامههای چهارم و پنجم توسعه با دوگانههای یادشده بررسی شده است. در این پژوهش از روشهای مختلف جمعآوری اطلاعات و تحلیل آنها استفاده شده است. روش محوری این تحقیق رویکرد کیفی بوده است. در این پژوهش از روشهای کتابخانهای و اسنادی برای بررسی کلیات اسناد و مباحث سیاستگذاری فرهنگی، روشهای مصاحبه گروهی و فن کدگذاری باز برای مشخص کردن دوگانههای سیاستگذاری و نیز روش تکمیل و تحلیل پرسشنامه برای دستیابی به نظر نخبگان درباره میزان تطبیق این اسناد استفاده شده است. حاصل این پژوهش دو مطلب است: 1. ارائه سیوچهار دوگانه سیاستهای فرهنگی که برای استفاده در سیاستگذاریها و برنامهریزیهای فرهنگی در سطح کشور بسیار راهگشاست. همچنین این نوآوری میتواند برای بررسی انطباق و افتراق سیاستهای حوزه فرهنگی در تمام سطوح سیاستی کشور الگویی مفید باشد. 2. در نتیجه مقایسه بخشهای فرهنگی برنامه چهارم و پنجم توسعه با سند اصول سیاست فرهنگی، هرچند مشخص شد برنامه چهارم برخلاف برنامه پنجم توسعه، تفاوت بیشتر و آشکارتری با سند اصول سیاست فرهنگی دارد، به نظر میرسد تاکنون در کشور ایران در بیشتر موارد سیاستگذاران طبق مدل فزایندهگرایی، با قبول مشروعیت سیاستهای پیشین، به برنامهریزی فرهنگی بر اساس سند اصول سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی پرداختهاند.