«فرامخاطب»: دگرگونی مخاطب در عصر پساتلویزیون و چالش‌های سیاست‌گذاری رسانه‌ای

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 گروه سینما، دانشکده سینما و تئاتر، دانشگاه هنر. تهران. ایران.

2 گروه تلویزیون، دانشکده تولید، دانشگاه صدا و سیما، تهران، ایران.

3 گروه ارتباطات،دانشکده ارتباطات،

چکیده

«پساتلویزیون» اشاره به پایان دورانی دارد که در آن تماشای تلویزیون و مشارکت در آن انحصاری بود. مردمی‌شدن فرآیندهای تولید و توزیع ویدیو و گسترش پخش تلویزیونی بر بستر اینترنتی‌ سبب شده است که تجربه‌ی تماشای تلویزیون از یک دستگاه جدا شود و با وجود اینترنت همه‌گیر و همیشه متصل که پهنای باند وسیعی دارد، مردم صرف‌نظر از این‌که کجا باشند، بتوانند به سریال‌ها و برنامه‌های تلویزیونی مورد علاقه‌شان دسترسی پیدا کنند و حتا خودشان در تولید آن‌ها مشارکت کنند. تلویزیون‌های تک‌سویه – اعم از تجاری، دولتی و خدمت عمومی – جایگاه بی‌رقیب سابق را از دست داده‌اند و در عصر پساتلویزیون باید برای بقا در یک فضای عمومیِ شبکه‌ایِ چندسویه تلاش کنند؛ عرصه‌ای که در آن مردم عادی به دوربین و اینترنت پرسرعت مجهز هستند و می‌توانند در مناقشات محلی، ناحیه‌ای و جهانی نقش ایفا کنند. شبکه‌های تلویزیونی مشارکت‌محور، میدان رسانه‌ای جدیدی هستند که در آن‌ها مخاطبان خودآگاهی بیشتری از جایگاه خود دارند و همزمان نقش تولیدکنندگان و توزیع‌کنندگان محتوا را هم بازی می‌کنند. در این شرایط، مفهوم «فرامخاطب» ، نه به‌عنوان یک مصرف‌کننده‌ی صرف، بلکه در مقام یک کنشگر مورد ملاحظه قرار می‌گیرد. «فرامخاطب» اشاره به مخاطبی دارد که خود تولیدکننده، توزیع‌کننده و مصرف‌کننده‌ی محتوای رسانه‌ای است. مقاله‌ی حاضر ضمن بررسی تطبیقی و تحلیلی آرای نظریه‌پردازان مطالعات تلویزیون چهار مقوله اصلی پیرامون دگرگونی‌های نقش مخاطبان تلویزیونی در عصر پساتلویزیون ارائه داده و تأکید می‌کند که هرگونه سیاست‌گذاری در عرصه‌ی رسانه بدون ملاحظه‌ی سطح آگاهی‌ها، دسترسی‌ها و توانمندی‌های «فرامخاطبان» امکان تحقق اهداف خود را نخواهد داشت.

کلیدواژه‌ها